صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

دخترک پرسشگر

شب های پاییز طولانی تر شده بنظرم، حوصلم سر میره. پفک می خواستم ولی کیک خریدیم!!!

دخترک سوالهای عجیبی میپرسه..هر بار که تلفنی صحبت می کنیم خیلی دقیق و موشکافانه به صحبت های ما گوش می کنه! با همکارم صحبت می کردم..

مامان کی بود؟

خاله مریم.

مامان چرا خاله مریم نمیاد خونمون؟ از من خجالت می کشه؟!!!

نه عزیزم، خاله کار داره. یه بار دعوت می کنیم بیان یا ما میریم.

مامان چرا اسمش مریمه؟ مثلا چرا اسمش فاطمه نیست؟

چون فاطمه اسم شماست. مریم هم اسم گله که برای خاله گذاشتن.

مامان خونشون کجاست؟ کی میریم؟ خیلی دوره؟

مامان چندتا بچه داره؟

و ........

این فقط نمونه کوچکی از سوالات بسیار دخترک است.


نظرات 2 + ارسال نظر
آلما چهارشنبه 3 دی 1393 ساعت 11:18 http://almaa.blogsky.com

آخی :)

فافا پنج‌شنبه 20 آذر 1393 ساعت 11:19

نوش جونننننننن چه کیک های خوشگلی.
دخترک الان توی سنیه که باید بپرسه .ممنون از صبر و حوصله ات مامان بتی عزیزززززززززز

ممنون.
همینطوره، فقط میپرسه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.