صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

روزانه

شروع ماه ربیع الاول بر همگی مبارک.

شب یلدا همگی خونه مادر جان جمع شدیم. خدا رو شکر خوش گذشت. فقط نمی دونم چرا دخترک دل درد شده بود خیلی گریه کرد..چایی نبات خورد بهتر شد.

انشاالله زمستون همه پرخیر و برکت باشه.

دیروز دخترک رو گذاشتیم خونه مامانم و با همسر رفتیم حرم. به یاد همه بودم. خیلی شلوغ بود. دسته ها رو نگاه کردیم. از تبریز دسته های عزاداری اومده بود..روضه ی حضرت عباس خوندن. مسیر زیادی رو پیاده روی کردیم که دیشب همش پا درد و زانو درد داشتیم. حال و هوای معنوی خوبی داشتیم.

این عکس هم دیروز گرفتیم. 


نظرات 1 + ارسال نظر
فافا پنج‌شنبه 4 دی 1393 ساعت 11:06

واییییییی عزیزززززززززززم من نمی دونستم شما همسایه امام رئوفی...
خوشا به سعادتت عزیزم. توروخدا میری حرم برای مندل شکسته هم دعا کن ...

lانشالله قسمتت بشه زود به زود بیای مشهد.
به یادت هستم عزیزم..محتاجم به دعا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.