-
یاد دوست
سهشنبه 22 اردیبهشت 1394 21:07
-
تعطیلات و تفریح ادامه دارد!
دوشنبه 17 فروردین 1394 23:07
چه زود دلم تنگ شد.. برای نوروز برای بوی عید، شلوغی خیابون، سبزه، ماهی، سیر، سیب، سنجد. دیروز که هفت سین رو جمع کردم خیلی دلم تنگ شد..چه زود گذشت، دلم می خواست بشینم پای هفت سین.. سکه ها رو طبق عادت هر سال دخترک برداشت و گذاشت تو کشوی میز خودش. دید و بازدید ها همچنان ادامه داره، مهمونی های اقوام و دوستان. گاهی اوقات...
-
بهار نو
شنبه 15 فروردین 1394 11:11
سلام بهار نو مبارک. انشاالله سال پربار و پرخیر و برکتی برای همه مون باشه. خدا رو شکر تعطیلات خوش گذشت. سال نود و چهار ، سال موفقیت نا محدود است ، سال پر از برنامه های خوب و اهداف مشخص +× انشاالله امسال به سفر زیارتی کربلا مشرف بشیم. برنامه سفر به خرداد یا شهریور موکول میشه. اولین روز کاری سال جدید رو به امید خدا شروع...
-
تاخیر
یکشنبه 10 اسفند 1393 12:44
سفر کربلا به تاخیر افتاد .. چون در تعطیلات نتونستیم رزرو را انجام بدیم. بعد از تعطیلات هم مشکل مرخصی و مدرسه بچه ها. انشاالله اردیبهشت و خرداد با گروه های بعدی. از کارهای خونه فقط ریزه کاری های خیلی وقت گیر مونده که باشه واسه وقتی که خیلی حوصله دارم . دلم می خواد قالیچه اتاق خواب و آشپزخانه رو عوض کنم همش پرز و خرده...
-
حس خوب
یکشنبه 3 اسفند 1393 13:02
اصلا باورم نمیشه که بیشتر از یک ماه اینجا نبودم.. همین که الانم اینجام فقط و فقط به خاطر این روزها و این حال و هواست. می خوام بنویسم که ثبت بشه. امسال خونه تکونی رو زودتر شروع کردم یعنی خونه رو میخوام زودتر شروع کنم.. ا به امروز یخچال تکونی و فریزر تکونی انجام شده. کابینت ادویه ها هم مرتب کردم، همیشه این کابینت وقت و...
-
سورپرایز تولد..
دوشنبه 22 دی 1393 13:27
اینکه بعد دوهفته چجوری باید نوشت رو نمیدونم ولی من خیلی خوشحالم و این مدت خیلی خوش گذشت خدا رو شکر. سورپرایز تولد هم داشتیم.. شنبه 20 دی تولدم بود. خودم برنامه داشتم بعد از ظهر که رسیدم خونه یه کیک ساده درست کنم. آرد و روغن و شیر رو آماده کردم.. در یخچال و باز کردم که تخم مرغ بردارم دیدیم یه جعبه خوشگل توی یخچاله..از...
-
روزانه
چهارشنبه 3 دی 1393 11:30
شروع ماه ربیع الاول بر همگی مبارک. شب یلدا همگی خونه مادر جان جمع شدیم. خدا رو شکر خوش گذشت. فقط نمی دونم چرا دخترک دل درد شده بود خیلی گریه کرد..چایی نبات خورد بهتر شد. انشاالله زمستون همه پرخیر و برکت باشه. دیروز دخترک رو گذاشتیم خونه مامانم و با همسر رفتیم حرم. به یاد همه بودم. خیلی شلوغ بود. دسته ها رو نگاه کردیم....
-
کباب بازی
یکشنبه 23 آذر 1393 13:19
جمعه همگی خونه مادرجان دعوت بودیم، و اربعین خونه برادر همسر. جمعه نهار کباب خوردیم و شنبه کوفته تبریزی، خوشمزه بود. شله زرد هم درست کرده بودن. این جمع هارو خیلی دوست دارم. چون امسال 30 آذر با 28 صفر مصادف شده، قرار شد هرهفته به نوبت خونه ی هم جمع بشیم و این خیلی خوبه. مادرجون هم گفتن دورهمی های خودتون رو برید هفته اول...
-
دخترک پرسشگر
چهارشنبه 19 آذر 1393 11:06
شب های پاییز طولانی تر شده بنظرم، حوصلم سر میره. پفک می خواستم ولی کیک خریدیم!!! دخترک سوالهای عجیبی میپرسه..هر بار که تلفنی صحبت می کنیم خیلی دقیق و موشکافانه به صحبت های ما گوش می کنه! با همکارم صحبت می کردم.. مامان کی بود؟ خاله مریم. مامان چرا خاله مریم نمیاد خونمون؟ از من خجالت می کشه؟!!! نه عزیزم، خاله کار داره....
-
خواب
دوشنبه 17 آذر 1393 13:44
کلا مشغولم این روزا.. جمعه میخواستیم بریم خونه مادر همسری نتوستیم..تماس گرفتیم که بعد از ظهر میریم ولی بازم نشد. شنبه شب خونه برادر ِ ارشد همسری دعوت بودیم. دوست داشتم اون دورهمی رو، مثل شب یلدا بود.به یاد پدرجان هم بودیم، خدا رحمتشون کنه. امتحانات میان ترم همسر شروع شده، هر شب برامون یلدایی شده. دیشب خواب شیرینی...
-
بدجنس می شوم!
سهشنبه 11 آذر 1393 11:56
من چی بگم به افرادی که نرم افزار گربه سخنگو رو طراحی کردن! ظاهر قشنگی هم که نداره فقط رو اعصاب من را میره! برعکس من دخترک خیلی از این گربه خوشش میاد مگر اینکه با بحث و جریمه گوشی و تبلت رو برداریم.. دخترک تند تند حرف میزنه تا گربه تکرار کنه..هرچی هم میگیم دیگه کافیه، یه بازی جدید نصب کنیم، همش میشه بهونه گیری و گریه!...
-
محرم
پنجشنبه 6 آذر 1393 19:37
هنوزم متعجبم از گذر زمان.. جاری تماس گرفت گفت میدونی که پنجم هر ماه مراسم داریم فقط خواستم یادآوری کنم. گفتم بله حتما خدمت میرسیم..هفته آینده دیگه؟! گفتن نخیر! فردا پنجم ماه صفر ِ!!! گفتم جدی میگی؟ مگه محرم تموم شده؟!!! چقدر زود روزها می گذره..چقدر یهویی دلم برای محرم تنگ شد..امسال فکر می کردم بهتر تونستم استفاده کنم...
-
ورزش
سهشنبه 4 آذر 1393 11:51
هوای پاییزی رو خیلی دوست دارم، ورزش تو این هوا هم خیلی دوست دارم..حتی اگر یه ربع پیاده روی باشه و هوا خیلی سرد باشه.نـــــــفـــــــــس عــــــمـــــــــیـــــــــق خیلی می چسبه..نم نم بارون هم که باشه عالی میشه. هر بار که قدم می زنم و نم نم بارون هم هست..تصویر و خاطرات اولین خونه مشترکمون میاد جلوی چشمام.. چقدر اون...
-
مافین
شنبه 1 آذر 1393 13:20
پذیرایی خوب بود..همونطور که انتظار داشتم ولی نباید اولین تجربه مافین برای مهمون باشه! کیک رو خوب درست میکنم..هنوزم فکر میکنم مافین فرقی با کیک نداره ولی نمیدونم چرا اونقدر سفت شدن! کاپ کاغذی هم گرفتم با دقت همه رو آماده کردم و گذاشتم تو فر..ولی اونطوری که باید پف نکردن! اصلا این بار مافین ها میخواستن که خوب نباشن.....
-
فرصت
دوشنبه 26 آبان 1393 13:57
فرصت کافی ندارم..برای فکر کردن، برای کار کردن، برای کمک به همسر، برای سوال های جورواجور دخترک، برای خودم، برای خانه و حتی آشپزخانه! دیروز کف آشپزخانه پای سینک کاملا خیس شده بود. کل کابینت رو خالی کردم ، کف کابینت رو آب گرفته بود، مواد شوینده و سبد و آبکش.. قوطی تاید تا نصف خیس خورده! تو همچین وضعی دخترک با دیدن تاید...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 آبان 1393 13:23
دیروز خونه ی مامانم اینا جمع بودیم..خدا رو شکر خوش گذشت، با پیام های وا*یبر و لا*ین پاشایی رو شنیدم. همگی بهم ریختیم و ناراحت شدیم. تلویزیون که برنامه خاصی نداشت، ولی شبکه ی آنطرف تمام آهنگها و کنسرت های پاشایی رو پخش کرد. هر کسی با هر آهنگ یه خاطره داشت.. ولی من با بعد آهنگ ماه عسل بقیه آهنگها هم شنیدم. روحش آرام و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 آبان 1393 12:00
قصد داشتم کلی تعریف کنم که این تعطیلات چجوری گذشت ولی از دیشب گلوم درد می کنه و امروز خیلی بی حوصله ام!! آبلیمو عسل خوردم..خود درمانی هم شروع کردم، قرص سرما خوردگی + آموکسی سیلین. فعلا بفرمایید شله ی مشهدی نذری برادر همسر و آش همسایه ، تا بعد.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 آبان 1393 11:32
این روزها بیشتر صحبت از محرم و هیئت و مراسم عزای امام حسین است. شده بعضی وقتا که از مصیبتهای کربلا و عاشورا حرف زده میشه به عمق مصیبت هم فکر کنیم؟ الهی که هیچ کسی داغدار عزیزش نباشه، اما وقتی عزیزی از دست میدیم اون هم با روشهای معمول دنیایی چقدر بهم میریزم.تصور کنید تو یه روز ، تو یه واقعه ، تو یه اتفاق این همه مصیبت...
-
آخر هفته
شنبه 3 آبان 1393 10:31
حال خوبی در آخر هفته بر ما حاکم بود. دوچرخه سواری نرفتیم ولی یک ساعتی را در پارک گذراندیم و هوای تازه استشمام کردیم..با دخترک بدو بدو کردیم و روحیه ای که میخواستم حسابی تازه شد خدا رو شکر هایپر رفتیم و کلی خرید کردیم..هر بار که میرم هایپر باید همه ی بخش ها رو ببینم. خیلی کم پیش میاد قفسه ای اجناسش تکراری باشه مگر...
-
پاییز یعنی دگرگونی..
سهشنبه 29 مهر 1393 11:08
پاییز ، یعنى یاد دیروز، شوق فردا، بی بهانه بخندی و بی بهانه گریه کنی.. بى جهت مهربان تر و مهربان تر هم بشوى ذهنت را خالى کنى از خط خطى ها و منتظر بمانی.. حال خانوادگی ما خدا رو شکر رو به بهبود است. همین امروز صبح، توی راه برای آخر هفته برنامه ریزی کردیم.. دلم دوچرخه سواری می خواد، هوا که هنوز خیلی سرد نشده!!! باید...
-
روزهای کسالت بار
یکشنبه 27 مهر 1393 13:07
یک هفته بشدت مریض بودم..سرماخوردم.. بارون پاییز رو دوست دارم ولی خب تکلیفم با لباس پوشیدن معلوم نبود..یا سردم میشه یا گرمم میشه..همین شد که خیلی سخت سرما خوردم. دخترم رو هم صبح ها پیش مامان میذاشتم تا مواظبش باشه و خدایی نکرده سرما نخوره..این ماه پر ویروس مهد برای دخترکم ممنوع میشه! سیب پاییزی رو خیلی دوست...
-
تمام قد می ایستم به احترام!
یکشنبه 13 مهر 1393 22:47
به نقل از اقای علی احمدی در حال خودم آرام آرام قدم میزنم در حیاطی بزرگ با سنگهای سفید، دوستم، دکتر، کنار دیوار میایستد و میگوید اینجاست، همین جا بود... و من بدنم می لرزد، و باز میگوید " اینجا پیشترها که من آمده بودم دیوار داشت ، سالها پیش، همه را خراب کردند، کم کم ، آرام آرام" و نه با انگشت اشاره که...
-
موسم ناز خریدن خدا . . .
شنبه 12 مهر 1393 10:56
این روزها که تصویر خانه امن خدا در تلوزیون بیشتر دیده می شود دلم هوای روزهایی را میکند که مثل یک رویا آمد و خیلی زود هم رفت و فقط دلتنگی هایش باقی ماند و اگر لایق باشیم برکاتش. یادش بخیر .......................... امروز روز عرفه است. روزریه که خدا ناز بنده هاشو میخره اون هم به سبک خاص خدایی. امیدوارم که هممون تو این...
-
کودکی
سهشنبه 8 مهر 1393 10:52
این روزها من نیستم یعنی خودم نیستم.. اصلا وقت برای خودم ندارم.. از لحاظ ذهنی دوران پاییز کودکی و نوجوانی رو سپری می کنم. .... پاییز رو دوست دارم ولی همیشه ده روز اولش برام دلگیره..هوا زود تاریک میشه..غروب دلگیر.. این غروب منو میبره به دوران کودکی.. چقدر دلم میخواد به اون دوران برگردم و با دل و جون قدر تک تک لحظه هارو...
-
اول مهر
سهشنبه 1 مهر 1393 10:01
باز آمد بوی ماه مدرسه.. سال تحصیلی جدید رو به همه مادران و همسرانی که فرزند و همسر محصل و یا دانشجو دارند تبریک میگم. دخترکم که سال تحصیلی جدید مهد رو شروع می کنه، ولی به اندازه ی کلاس اولی ها ذوق داره و ما هم توی خرید همراهیش کردیم. روزنامه ی دیروز نوشته بود روز اول مهر برای کودک خود هدیه کوچک بخرید.. تصمیم گرفتم گل...
-
گردش
شنبه 29 شهریور 1393 10:30
آخر هفته ی خوبی رو پشت سر گذاشتیم خدا رو شکر.. مکان خاصی توی فکرمون نبود فقط رفتیم بیرون..پارک، هایپرمارکت، بازی های طبقه بالا و کلی خرید!!! فصل مدارس و فرمایشات دخترک شروع شد..کیف، دفتر، مداد رنگی و کلیه لوازم تحریر را جدید و نو میخواد! از هر دری صحبت کردم فایده نداشت! گاهی اوقات دلم نمی خواد تسلیم خواسته هاش بشم ولی...
-
همه چی آرومه . . .
یکشنبه 23 شهریور 1393 09:22
روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد .گنجشک هر روز با خدا راز ونیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به این رازو نیاز هر روزه خو گرفته بودند تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن ، روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت! فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این...
-
باز هــــم...
سهشنبه 18 شهریور 1393 10:13
روزهــــــام فقط شده نگرانی، استرس و لرزش دست شدید.. این لرزش توی تمام بدنم وجود داره.. مغز استخوان پاهام و دستام می لرزه..به خصوص دست چپم..وقتی شیشه مربا از دستم افتاد لرزش دستم بیشتر شد..حس می کنم استخوان های انگشتام و حتی رباط و مفصلشون درد می کنه..تعادل ندارم نه تعادل روحی و نه تعادل جسمی. دلم نمی خواد دخترکم منو...
-
عید مبارک
یکشنبه 16 شهریور 1393 10:48
« اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً ... ». میلاد هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت مبارک باد.
-
سوغاتی
شنبه 15 شهریور 1393 10:24
بسلامتی زائران از کربلا تشریف آوردن.. به پیشنهاد همسر سه شاخه گل گرفتیم تا نوه های خردسال تقدیم کنند به زائران. دخترک به مادر، دختر برادرشوهر به جاری و پسر خواهر شوهر به دایی اش. خدا رو شکر مادر که تعریف می کنن راحت بودن و مشکل خاصی نبوده. وامــــــــا سوغاتی هــــا مادر زحمت کشیدن برای نوه های دختر عروسک حباب ساز...