صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

مهمان

مهمون اومد برامون..مهمون های تقریبا ناخوانده. البته همه اطلاع داشتند ولی من و همسر دیرتر از همه مطلع شدیم، فقط 4ساعت قبل از رسیدن مهمان ها.خاله ی همسر بهمراه دختر، داماد و نوه.

هر وقت که مهمون میاد من شدیدا دستپاچه میشم.مرتب کردن و سروسامون دادن آشپزخونه، اتاق خواب، اتاق فاطمه برای مهمان و گردگیری و خرید و خرده کاری های دیگه برای من کار راحتی نیست، اصـــلا کار راحـــــتـــی نیســــــت!

همیشه دچار سردرگمی میشم و دقیقه ها باید بشینم و فکر کنم. همیشه هم همسر باهام صحبت می کنه و خودش برای شروع یه گوشه ی کارو می گیره. هرچند که خاله خانم بسیـــــار مهربان هستند و همیشه تو کارهای خونه کمک میکنن. خاله خانم برای بدرقه ی مادرهمسر آمدن و بیشتر آنجا میمونن ولی خب ما هم باید میزبان خوبی باشیم.

دیروز با وجود اینکه فهمیدیم باید خونه رو مرتب کنیم ولی ما هم برای استقبال رفتیم خونه مادرهمسر و تا شب همونجا موندیم. خاله گفتن تا زمان بدرقه مادر پیششون میمونن. از امروز عصر که میرم خونه باید یه جای خونه رو مرتب کنم.

پ.ن.1 : دخترکم خواهش می کنم تو مرتب کردن اتاقت به مامانی کمک کن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.