صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

سیــــــب

خدارو بابت همه نعمت های رنگارنگش شکر می کنم. فصل میوه های رنگارنگ هم داره میاد و همچنین سیب که من خیلی دوست دارم. ناگفته نماند که عاشق سیب های سبز و ترش پاییزم.

من چند روزی میشه تره بار نرفتم و از وجود سیب بی خبر بودم. دیشب خونه مادر شوهر با دیدن سیب خیلی ذوق کردم، مادر شوهر هم که میدونن من سیب دوست دارم، اینها رو به من دادن


پ.ن: دیشب تا میخواستیم از مهمانی برگردیم فوتبال شروع شد و دو نیمه را همونجا تماشا کردیم.خدا رو شکر که نباختیم. صبح هم ساعت 8 آقای همسر امتحان داشته و ما یکم خواب موندیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.