صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

صندوقچه صورتی خانوم کوچولو

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

شبی که یک سال منتظرش بودیم...

ماه رمضان از نیمه گذشت و امشب اولین شب از شبهای پر فیض قدر است.همان شبی که یک سال منتظرش بودیم تا بیاید و بخواهیم از خدا توشه یک سال زندگی پر برکت را.

خدایا؟!

در دو چیز هیچ شکی ندارم،  اول اینکه خوب میدانم میهمان خوبی برایت نبودم و تا همینجا هم با لطف و کرامت تو آمده ام و دوم اینکه خوب میدانم بهترین میزبانی بودی که در تمام عمرم دیده ام و خواهم دید.


خدایا؟!

در این شب مثل همیشه با دستان خالی به سویت می آیم چرا که خود خواستی و خود گفتی که در هر حال به سویت بیایم.خوب میدانم ، خیلی خوب میدانم لطفت را اندازه ای نمیتوان در نظر گرفت.امشب لطفت را بر ما و همه کسانی که به امیدی دست بر آستان تو بالا میبرند نازل کن تا قدر بدانیم شب قدر دیگری را و قدر بدانیم این فرصت ارزشمند را.


برای همدیگر دعا کنیم . . .


............................................................................................

دیشب همسرجان بعد از افطار رفت تو اتاق و گفت که یکمی دراز میکشه و میاد. ما هم منتظر موندیم. . .هی منتظر موندیم اما آقای همسر نیومد که .بالاخره دلم طاقت نیاورد و رفتم تو اتاق و دیدم آروم رو تخت دراز کشیده.نگاهش کردم مثل همیشه نبود.استراحتش خیلی طول کشیده بود.

آروم بیدارش کردم و با کمی صحبت فهمیدم که بلهههه آقا قلبشون درد میکنه و هیچی به ما نمیگن!!

همسرجان گفت که امروز یه خورده زیاد خوردم شاید از اون باشه. البته قبلا هم اینطور شده بود و تپش قلبش بالا رفته و دکتر هم که نمیره میگه خودش خوب میشه چیزی نیست!!

فشارشو گرفتم دیدم ده و نیم ِ  زولبیا و بامیه آوردم چندتا با هم خوردیم که فشارش بیاد بالا. کمی بهتر شد اما همش بی حال بود تا سحر همش دعا میکردم که زود خوب بشه. آخه وقتی که اینطوری میشه کاملا تاثیر میزاره تو همه رفتاراش!! نه شیطونی میکنه نه بقول خودش ورجه وورجه با دخترک!! آروم یه جا میشینه یا میخوابه

خدارو شکر برای سحر که بیدار شدیم حالشو پرسیدم و نگاش کردم. بهم نگاه کرد و آروم پیشونیمو بوسید و گفت خوبم.

آه ه ه ه  یه نفس راحت کشیدم و خدا رو شکر کردم.

صبحم خدا رو شکر خوب بود..الانم که تماس گرفتم میگه خوبم.

خدایا شکرت

نظرات 3 + ارسال نظر
اطلسی چهارشنبه 1 مرداد 1393 ساعت 13:18

شیرینی که قند خونو بالا میاره برای فشار باید نمک بخوره مگه نه؟
ایشالا مشکلی نباشه عزیزم

آره همینطوره عزیزم نمک هم برای بالا بردن فشار خوبه.

فافا پنج‌شنبه 26 تیر 1393 ساعت 10:50 http://f-h-s-a.blogsky.com

خداروشکر بتی جون .
من برام همیشه سوال بوده که چرا وقتی آقایون مریضن کسل میشن . بیحال می شن و افسره .شوشوی منم همینه .یه سرما که می خوره انگار دنیا خراب شده هههههه
البته خب قلب شوخی بردار نیست.دکتر برین ضرری نداره
ولی خب خداروشکر ما زنها هستیم که پرستاریشونو کنیم .
بتی جون التماس دعا...

آره ددقیقا همینطوره وقتی ساکت و کسل میشن یه چیزی هست.
آره باید بریم دکتر.
محتاجم به دعا عزیزم.

نادم چهارشنبه 25 تیر 1393 ساعت 17:45 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

بعضی آدمها را نمی شود ، داشت ..

فقط می شود یک جور خاصی دوست شان داشت ..

بعضی آدمها ، اصلاً برای این نیستند که برای تو باشند ..

یا تو برای آنها !

اصلاً به آخرش فکر نمی کنی

آنها برای این هستند که دوست شان بداری ..

آن هم نه دوست داشتن معمولی ،نه حتی عشق ..

یک جور خاصی دوست داشتن ، که اصلاً هم کم نیست ..

این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد

یک جور خاص دوست داشته خواهند شد ...

مثل تو

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.